زمان انتشار : چهارشنبه 24 مهر 1398 | ساعت : 16:43 | کد خبر : 188435 |

پیاده روی اربعین گردشگری است یا زیارت؟

شفقناقم- حجت‌الاسلام محسن محمدی، پژوهشگر پژوهشگاه بین‌‌المللی المصطفی در مقاله‌ای با عنوان «اربعین؛ احیای الگوی زائرانه و اصلاح الگوی زیارت گردشگرانه» به رویکرد فرهنگی این رویداد پرداخته و می نویسد: هر چند امروزه مسافرت به مکان‌های زیارتی، با توجه به گسترش زیارت‌های دینی و سایر انواع مسافرت‌ها با رشد روزافزونی مواجه شده است. اما پس از وقوع انقلاب صنعتی و به تبع آن افزایش درآمدها و ایجاد اوقات فراغت‌، شکل‌ دیگری از سفر پا گرفت که «گردشگری» نامیده شد. در گذشته زائر به فردی گفته می‌شد که صرفاً به خاطر اغنای نیازهای معنوی خود و فقط برای رسیدن به تجربه‌های عمیق و مهم دینی به سفر می‌رود. اما امروزه واژه زائر گستره معنایی بیشتری را دربرمی‌گیرد؛ بنابراین بازدیدکنندگان مکان‌های مذهبی، انگیزه‌ها، اعتقادات و الگوهای رفتاری متفاوت و مختلفی دارند. حاصل این تحول فرهنگی تولید واژه گردشگری دینی شده است که سعی در تلفیق و ورود ادبیات و مبانی گردشگری در زیارت دارد. اما با توجه به مبانی و رویکرد گردشگری، این تلفیق سبب تنزل و آسیب ابعاد معنوی و اخلاقی زیارت می‌‌شود. به نظر می‌‌رسد الگوی زیارتی اربعین، مبتنی بر الگوی اصیل دینی و در تغایر تام با این آسیب‌‌ها و در راه اصلاح و اعتلای الگوی زیارتی قابل تحلیل است.

 

الگوی زیارتی اربعین از جهت بینشی و نگرشی

۱. معرفت‌‌شناسی

فرهنگ زیارت و حضور آدمی در این عرصه‌های معنوی است که به او حقیقت مخلوق، عبد و وابسته بودن را یادآوری می‌کند و نه تنها وابسته در خلق بلکه در سیر وصول به کمال و همه لحظه‌های هستی‌اش. بنابراین توحید اساس و محور زیارت است در حالی که مبنای توریسم، فرهنگ اومانیستی شرک‌آلود و الحادی است. برای ورود به ساحت قدسی و ملکوتی اماکن زیارتی، نیازمند نوعی آمادگی روحی است که بهره‌مندی از فیوضات معنوی و درک محضر ربوبی را میسر می‌کند. کسانی که توان درک ماورایی را ندارند، نمی‌توانند وارد حریم حضور جلال و جمال نورانیت اولیای الهی گردند. از این رو ورود به اماکن قدسی نیازمند آداب خاصی است چنان که خداوند به حضرت موسی (ع) فرمود: «من پروردگار تو هستم. کفشهایت را بیرون آر که تو در سرزمین «طوی» هستی» (طه: ۱۲) این مسأله موردنظر جامعه‌شناسان دین نیز بوده است. اهمیت آئینی آستانه معبد یا هر مرکز قدسی و زیارتگاه و کار ویژه حدود و ثغور آن، جدا کردن و فاصله انداختن مفهوم ماسوی و ملکوتی از مفهوم دنیوی و ملکی است.

زیارت اربعین در این مورد از ۲جهت قابل توجه است:

زائر اربعین به پابوسی امامی می‌‌رود که آخرین جملات او، مناجاتی توحیدگراست که هیچ بویی از منیت و شکایت به درگاه خداوند متعال ندارد؛ الهی رضا برضاک لا معبود سواک یا غیاث المثتغیثین. مداحان و ذاکران این جملات را در مدیحه‌سرایی خود می‌خوانند و زائران بر این جملات اشک می‌‌ریزند. آستانه زائران اربعین محدوده حرم و ضریح نیست. آن‌ها از وقتی که از شهر خود راه می‌‌افتند خود را زائری می‌‌دانند که در حریم یار وارد شده ست لذا برخی از همان ابتدا ادب می‌‌کند و پیاده طی طریق می‌‌کند.

اما در نگاه گردشگرانه، با حذف ساحت قدسی و ماوراء الطبیعی، کالبد ملکوتی بی‌معناست. بنابراین توریست نه آن مسافری است که متکی به وحی و نیازمند ره‌توشه‌ای معنوی جهت دستاوردهای روحی سفر باشد بلکه هدف او لذت بردن از محسوساتی است که جنبه تاریخی یافته و در دنیای مدرن به عنوان عنصر سودآور به یک کالا تبدیل شده است و باید پر کننده خلأ‌های معنوی روحی انسان مستقل فرض شده دنیای مدرن گردد. پیشینه واژه «توریست» نیز بر مفاهیمی مثل تفرج، اشراف‌زدگی و غفلت تأکید دارد.

 

۲. هستی‌‌شناسی

بر اساس نگاه توحیدی همه زندگی در سیر کسب آمادگی برای زیارت بزرگ، یعنی لقاء الله که مقصد اعلای حیات می‌باشد، ساماندهی شده است. برخی از آیات خاص، نظیر اولیای الهی، مکان‌ها، زمان‌ها و اشیای دارای شأن و منزلت ربوبی به دلیل ظرفیت‌های والایی که در آن نهاده شده است, آثار تربیتی ویژه‌ای داشته و در هنگام زیارت هر زائری و متناسب با میزان آمادگی زائر، آن آثار و نتایج را بر او متجلی می‌کند. اساساً زائر اربعین با این دید آماده سفر می‌‌شود که با امام و مولای خود ارتباط معنایی و معنوی برقرار کند و به عشق حضور او این سختی‌‌ها را تحمل می‌‌کند. زائر اربعین خود را در تعامل با روحی بلند می‌‌داند که افزون بر بهره‌‌مندی از فوز شهادت و زندگانی جاودانه، از فوز عظیم ولایت و امامت بهره‌مند است. لذا از مراتب وجودی بالاتری برخوردار است و قدرت تصرف در عالم را دارد. برخلاف این نگرش معناگرایانه, در الگوی گردشگرانه، افراد غیرمعتقد به مکان‌‌های مذهبی که نه از روی ایمان و اعتقاد بلکه به خاطر سرگرمی، کنجکاوی و یا علاقه به آنجا سفر می‌کنند. اینگونه سفرها ممکن است به انحای گوناگون انجام شوند. اما تنها چیزی که اهمیت دارد نفس سفر کردن است. نه بهره‌‌بری معنوی و اخلاقی.

 

۳. جهان‌شناسی

زائر، جهان را جلوه حق تعالی و همه عرصه‌ها و زوایای آن را نقطه اتصال و مشاهده جمال می‌داند نه آنکه هستی را کارگاه و موزه تاریخ و فرهنگ و مناظری برای تماشا و تفرج. البته این سیر در آفاق با سیر در انفس به کمال می‌‌رسد. به عبارت دیگر، «زائر به دیدن مقام و مکان و آثاری می‌رود که جلوه محسوس دیدار است و نشانی از انعکاس دهنده آن مظاهر اسم الهی و اعیان ثابته است و از اینجاست که زیارت نحوی دیداربینی و بازبینی دیدار است». از این رو ملاک ارزش‌گذاری زیارت، عشق و معرفت به کمال و جمال زیارت‌ شونده است. بنابراین در زیارت سیر در آفاق و انفس توامان و مکمل یکدیگر است. زائر اربعین چه زیبا این ۲وجه از زیارت را جمع کرده است. این سفر که با پیاده‌‌روی انجام می‌‌شود از جهتی ملازم حضور در طبیعت و سیر در آفاق است و از جهتی دیگر زائر در طول مسیر به یاد مولای خود و فضائل بی‌مثال اوست و هر قدم را به عشق وصال به حریم او برمی‌‌دارد. او در این مسیر از طرفی با افراد و فرهنگ‌‌های مختلف آشنا می‌‌شود و تعامل برقرار می‌‌کند و از طرفی دیگر این مسیر را تجربه‌‌هایی مقدس و عرفانی پیوند می‌‌زند. در مقابل این نگاه زائرانه اربعین، الگوی گردشگرانه، بدون توجه به جهان ملکوت و محصور در جهان ملک و ماده، انسان را سیاح و جهانگردی ساخته است. تفاوت زائر و تورسیم از این جهت در این است که زائر اربعین سالک است و توریست ناظر به ظواهر؛ زیارت اربعین گشودن چشم دل است به جهان برای مشاهده وجه الله و توریسم باز کردن دو چشم صورت برای مشاهده دنیا.

از جهت گرایشی

 

۱. از فراغت ذاکرانه تا لذت غافلانه

زائر اربعین در مسیر زیارت از نوعی لذت و فراغت بهره‌‌مند می‌شود و از مزایای و بهره‌‌های آب و هوایی و تفرجی بهره می‌‌برد و چه بسا بخشی از خاطرات خوش سفرش به این بخش از سفر اختصاص یابد. ولی او هیچگاه این سفر را سفر تفریح و خوشگذرانی قرار نمی‌‌دهد. گذشته از اینکه این سفر در تعظیم شعائر و ایام مصیبت اهل بیت (ع) است، زائر اربعین همواره خود را در سفری معنوی می‌‌بیند و همه مسائل سفر را با این دید تحلیل می‌‌کند؛ او خود را میهمان این حریم می‌‌داند، احوال خود را با مولایش در مسیر راه در میان می‌‌گذارد، تلاش می‌‌کند ادب این زیارت را دعایت کند. همراهان را نه فقط انسان‌‌هایی شبیه و هم‌ ‌مسیر خود بلکه آن‌ها را میهمانان ارباب می‌‌داند لذا با آن‌ها برخوردی متفاوت دارد، تلاش می‌‌کند لب به ذکر الله تعالی داشته باشد . . . این موارد نشان می‌‌دهد که زائر اربعین هیچ گاه مسافری رها و غافل نیست، بلکه همواره خود را در محضر الله و در جرگه زائران حضرت ثار الله مشاهده می‌‌کند و تلاش دارد آداب این اجتماع را رعایت کند.

تمایز زیارت و گردشگری در موضوع فراغت و تفریح را باید در نگاه ویژه دین به این مقوله جستجو کرد. هر چند دین در طول قرون متمادی نقشی حیاتی در ارتقا و بهبود اوقات فراغت داشته و نحوه بهره جستن مردم از اوقات فراغتشان را تحت تأثیر قرار داده است. ولی الگوی کلی دین و مدرنیته در مدیریت و تعریف اوقات فراغت و تفریح کاملاً متفاوت است. دین بر پایه نگرش توحیدمحوری، تفریح و فراغت را به معنای غفلت از یاد خدا و خلود در زندگی دنیوی مادی تعریف نکرده است. بر این اساس دین با نگرشی که فراغت و تفریح را با نوعی غفلت، بی‌مسئولیتی، عدم جدیت و نادیده گرفتن ضوابط و هنجارها تبیین می‌کنند، تناسبی ندارد.

بنابراین هر چند نوعی فراغت و تفریح در الگوی زیارت اربعین و الگور گردشگرانه زیارت وجود دارد ولی فراغت زیارت اربعین مبتنی بر نگاه توحیدی بر یاد خدا و درک و حفظ حرمت محضر مزور (امام حسین (ع)) متمرکز است، ولی گردشگری در مدرنیته به دنبال حذف مبانی ماوراءالطبیعی، مبتنی بر غفلت و بی‌تکلیفی است.

 

۲. قداست

قداست و زیارت اربعین تنیدگی بسیاری دارند: زیارت اربعین با توجه به روایاتی مبنی بر فضیلت زیارت اربعین و همچنین زیارت‌نامه رفیعی که از طرف امام صادق (ع) بیان شده است جنبه‌‌ای کاملاً مقدس پیدا می‌‌کند. رویدادهای کربلا به دست افراد الهی و ملکوتی همچون امام حسین (ع) و یاران بابصیرتشان محقق شده است و از این جهت حافظه تاریخی کربلا با مردانی مقدس پیوند خورده است. کربلا از ابعادی کاملاً عرفانی برخوردار است و امام حسین (ع) حادثه‌‌ای عرفانی را در فنای عبد در وصال حق تعالی در کربلا خلق کرده است. در کربلا مکاشفات و کرامات و تشرفات فراوانی روی داده است و عارفان همواره زیارت کربلا را با دیدی مقدس و عرفانی نگریسته‌‌اند. مجموع ویژگی‌‌های فوق معنا و مفهومی را برای کربلا و زیارت اربعین فراهم آورده است که آن را به مکانی برای عبادت به شرایط آرمانی رسانده است. لذا زائران نماز و قرآن در حرم حسینی را بسیار ارزشمند می‌‌شمرند به طوری که حاضرند رنج سفر را برای درک این توفیق تحمل کنند.

بحث قداست در زیارت اربعین از جهت هویت‌بخشی مکان نیز قابل بررسی است. رابطه عمیقی بین مکان و هویت وجود دارد. ساخت مکان همیشه با ایجاد هویت‌های جدید همراه بوده است و بر عکس، ایجاد هویت نیز همیشه مستلزم ساخت مکان است. از یک سو مفهوم معنادار یک مکان، بر اساس افرادی که ساکن آن هستند (درون مکان) و همچنین افرادی که از بیرون آن را می‌بینند، در مورد آن نظر داده و آن را تفسیر می‌کنند (بیرون مکان)، شکل می‌گیرد. از سوی دیگر، همه افراد به نحوی، چه به طور فیزیکی و چه از نظر اجتماعی مکان را اشغال می‌کنند، بنابراین مکان و هویت با هم رابطه تنگاتنگی دارند.

 

 از جهت کنشی

 

معنویت‌‌گرایی

یکی از مهم‌ترین ابعاد زیارت، ابعاد معنوی و اخلاقی آن است. در همه ادیان زیارت براساس ایمان زائر و به دنبال دغدغه‌ها و اولویت‌بندی‌های معنوی و روحی او انجام می‌شود. در نگاه اولیه به نظر می‌رسد مهم‌ترین تفاوت زیارت و توریسم از جهت معنویت‌‌گرایی باشد، ولی گردشگری دینی این تفاوت را به شباهت تبدیل کرده است. از وقتی که مکان‌های زیارتی به مقصد سفرهای گردشگری تبدیل شد، معنویت‌گرایی نیز یکی از ابعاد گردشگری نوین شد. این مسأله تا حدودی به رشد فزاینده افرادی اشاره می‌کند که در پی یافتن پاسخی برای سؤال‌های بنیادین وجود انسان از جمله معنی زندگی چیست هستند.

الف) معنویت جمع‌‌گرایانه

زیارت بر نوعی معنویت الهی دلالت دارد که هر چند بر تقویت و توسعه رابطه با خدا تأکید دارد، ولی نوعی معنویت جمع‌گرایانه توحیدی است. به عبارت دیگر زیارت در عین اینکه بر پالایش روح و تقویت ارتباط با معبود تأکید می‌کند ولی از گونه‌ای معنویت منتشَر حکایت دارد که همه زائران را به کسب فضائل اخلاقی رهنمون می‌کند. لذا در بسیاری از موارد سفرهای زیارتی به صورت دسته‌جمعی همراه می‌شود و بخش مهمی از اخلاق زائر برای بهبود و ارتقای روابط بین زائران است. وقتی این زیارت‌های گروهی با انجام مناسک جمعی نیز همراه می‌شود جلوه دیگری از «معنویت اجتماعی» را به تصویر می‌کشد. وجود این ابعاد جمع‌گرایانه معنوی در زیارت است که اماکن زیارتی را از «حال و هوای معنوی» برخوردار می‌کند.

 

ب) معنویت شریعت‌‌گرایانه

زیارت بر معنویتی شریعت‌گرا و ضابطه‌مند استوار است. زیارت به صرف حضور در اماکن مذهبی خلاصه نمی‌شود، بلکه همراه آداب ویژه‌ای است که شامل اعمالی مانند طهارت (غسل، وضو)، قرائت ادعیه، اذکار و نماز می‌باشد. بنابراین معنویت در زیارت مبتنی بر نوعی برنامه عبادی و مناسکی است که در قالب رعایت آداب و اعمال ـ اعم از واجب و مستحب ـ انجام می‌شود. به این ترتیب، زیارت در بطن و بستر شریعت است و از آن جدا نیست. در مقابل این معنویت شریعت‌گرا, معنویت گردشگری دینی، شریعت‌‌گریز است. اساساً یکی از ویژگی‌های معنویت مدرن شریعت‌ناپذیری است. شریعت با فلسفه معنویت‌خواهی مدرن (ایجاد امر مشترک دینی جهت تحمل اختلافات در ظواهر رفتار دینی) هم‌خوانی ندارد. زیارت اربعین از این جهت معنویتی شریعت‌‌گرا را ترویج می‌‌کند. اساساً تقدس و معنویت کربلا با اجرای برنامه‌‌ها و مناسک دینی گره خورده است که مهم‌‌ترین آن‌ها برنامه عزاداری است. زائر اربعین خود را سوگدار و دلداده امامی می‌‌داند که مصائب او با مهم‌‌ترین مناسک دینی مانند نماز (نماز ظهر عاشورا، مناجات و قرائت قرآن شب عاشورا) گره خورده است. در واقع در زیارت اربعین ابعاد احساسی و مناسکی دین در هم تنیده می‌‌شود.

 

پیاده‌روی اربعین یک زیارت گردشگرانه است!

توریسم نه در مقصد و نه در طریقت و نه در مبنا با زیارت که جهان‌بینی و ارزش‌های وحیانی و برخاسته از کشش درونی و در پی کمال‌جویی و بهره‌مندی از نورانیت ساحت‌های نورانی بار یافته است، همراه و همزاد و همگن نیست. توریسم رهاورد مدنیت مادی غرب بر مبنای فرهنگ اومانیستی و کالانگری انسان و جهان و سود و تجارت از رفت‌وآمد و نفرهاست نه شیفتگی و دلدادگی که حضور در بارگاه قدسی انوار متصل به خالق نور را جست‌وجو می‌کند. مواجهه توریسم خلودانگاری بشر مادی است که به حض ظاهری بسنده می‌کند و زائر به صیرورت در مسیر نورانیت و حضور در محضر ربوبی و بازبینی و دلدار هستی است.

زیارت اربعین با تمرکز بر رویه‌‌هایی مقدس و عرفانی به دور از آسیب‌های اخلاقی و فرهنگی زیارت‌‌های گردشگرانه است. تأکید بر الگوی زیارتی اربعین می‌‌تواند الگویی اصیل از زیارت را در جامعه اسلامی ایجاد کند و آسیب‌‌های فرهنگ زیارت را که به دنبال رواج فرهنگ و سبک زندگی مدرن در جامعه ایجاد شده است، اصلاح کند.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.